به نام عشق. به نام افریننده جدایی . به نام افریننده نامردیبه نام خدامن و ج ا امشب اخرین متنمو مینویسم و خودمو پرت میکنم پایین. دلم شکسته و دارم خفه میشم انگار یکی گلومو گرفته ... بهش پیام دادم . گفتم من بالای پلم . بیا برگردیم و دوتایی باهم عاشق باشیم. بیا برات بمیرم. بیا نفسم باش و پناهت باشم... بیا نجاتم بده... گفت نمیتونم برو بمیر من یکی دیگه رو پیدا کردم...التماسش کردمقسمش دادم گفتم من عشقم ثابت شدسگفتم میمیرم اگ جواب رد بدیگفتم دلت به حال مادرم بسوزهگفت بپر یه دیوونه کمتر بهتردلم شکست له شدم من براش همه کار کردم اون لاشی جدید که براش آروزی مرگ دارم فریبش داد.منو فروختترجیح داد اونو به من حتی به قیمت مرگ من من دیوونه نبودمیه پسر خوب و خجالتی و درسخون . شاگرد اول دبیرستان... ک شدم دیوونه یک دختر ... در طول دو سال منو تبدیل کرد به یه سیگاری... خیلی نامردی کرد ... خدا ازش نگذره ک سوختم من .. سوختم و فقط خدا میدونه الان تو این سرما چه آتیشی تو دلمه ... سوختم من ... رفت و گفت بمیر ... منم میمیرم... و این آخرین پیامم بود . هر کس ک اینجا بهش توهین کردم تو کامنتا یا هر بدی ک از من دیده حلالم کنه . خوب میدونم که مجازات خودکشی چیه .. اما میخوام راحت شم از این غم ... جوونی من هیچ شد ... من سر و کارم با غم و غصه بود ... یک چیز رو مطمئنم و اون این که صد سال دیگه هم کسی پیدا نمیشه که بیشتراز من دوسش داشته باشه ... من دیوونش بودم ولی نخواست منو ... و این برای من یعنی نابودی... امشب... به یاد همه روزهایی که حالم خوب بود اشک میریزم ... به یاد شوخیام با مامانم ک دو ساله ازش خبری نیست .. گریه میکنم و ازش معذرت میخوام ... من امشب میپرم و خلاص تنهایی من...
ادامه مطلبما را در سایت تنهایی من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : tanhayedeltanga بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 13 دی 1401 ساعت: 14:51